
صادق غفوریان-معدل امتحانات نهایی دانش آموزان متوسطه دوم امسال از سال قبل هم کمتر شده است. نه این که سال قبل عدد آبرومندی بوده؛ نه یعنی همان 11.62 سال قبل، با بیش از یک نمره افت، حالا به۰۲/۱۰ رسیده است. آری؛ معدل امتحانات نهایی امسال دانش آموزان مقطع دوازدهم نمره کاملا ناپلئونی ۰۲/۱۰شده است؛ چه بسا اگر با همین فرمان پیش برود، سال بعد معدل امتحانات دوازدهمیها تک رقمی و مثلا بشود 9؛ در ضمن امسال فقط یک نفر معدل ۲۰ کسب کرده که دانش آموز رشته علوم تجربی در مدرسه نمونه دولتی تهران بوده است.
دکتر نکویی، به فشارهای این روزهای برخی نمایندگان درباره حذف مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی مبنی بر تاثیر معدل در کنکور اشاره میکند و می گوید: اگر مصوبه خوب شورای عالی انقلاب فرهنگی که باعث کیفیت بیشتر آموزش در دوران تحصیل میشود، حذف شود، همین امیدهایی که میتوان به آینده بهتر کیفیت آموزشی داشت، از بین خواهد رفت.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گفتوگو با «احمد بوستانیان» قدبلندترین بسکتبالیست ایرانی
عوامل بسیاری بر میزان قد افراد تاثیرگذار است؛ از ژنتیک و جنسیت بگیرید تا تغذیه و محیطی که فرد در آن رشد میکند. آمار دقیقی از میانگین قد مردان و زنان ایرانی در دسترس نیست، اما به گزارش یک سایت معتبر در این حوزه(worlddata)، این عدد برای مردان ایرانی 175 سانتیمتر و برای خانمها، 161 سانتیمتر است. طبق آمارهای این سایت، مردان هلندی با متوسط قد 184 سانتیمتر و خانم های لیتوانی با متوسط قد 170 سانتیمتر جزو بلندترین مردان و زنان جهان هستند. در این بین، در جهان تعداد افرادی که قدشان از 2 متر و 20 سانتیمتر بیشتر باشد، بسیار کم است. در پرونده امروز زندگیسلام با «احمد بوستانیان»، قدبلندترین بسکتبالیست ایرانی گفتوگویی متفاوت داشتیم که در ادامه خواهید خواند.
قدم 220 سانتیمتر
و وزنم 120 کیلوگرم است
از «بوستانیان» میپرسم که آیا شما بلندقدترین بسکتبالیست تاریخ ایران هستید که میگوید: «من هم اکنون، بلندقدترین بسکتبالیست ایرانی هستم. البته تا زمانی که آقای «جابر روزبهانی» بودند، قد او از من بلندتر بود و نفر دوم از این منظر به حساب میآمدم. الان هم حدود 8 یا 9 سال است که بلندقدترین بسکتبالیست ایرانی هستم. من متولد 1369 هستم. قدم 2 متر و 20 سانتیمتر، وزنم 120 کیلوگرم، تحصیلاتم دیپلم و شغلم هم ورزشکار است».
از 15 سالگی یکهو قدم بلند شد
از او میپرسم که آیا قدتان از کودکی نسبت به هم سنوسالهایتان خیلی بلندتر بود یا یکهو این اتفاق افتاد که میگوید: «من به جرئت می گویم که یکی از آرزوهایم در کودکی، داشتن قد بلند بود. شاید باورتان نشود، اما من در دوران دبستان، همیشه میز جلوی کلاس مینشستم. یادم هست که در همان دوران، یک روز با خانواده به نمایشگاه بینالمللی رفته بودیم. یک آدم خیلی قد بلندی را دیدم که کنار یک یخچال ایستاده بود و به مردم، جاسوئیچی هدیه میداد. او خیلی قدش بلند بود. دستش را به عنوان تکیهگاه بالای یخچال گذاشته بود. تقریبا 2 دقیقه در مقابل او میخکوب شده بودم. بعد دوستم به من گفت،بیا سریعتر برویم که الان ما را میزند! از آنجا بود که رویای قد بلندشدن در من ایجاد شد. هر شب که میخوابیدم، میگفتم،خدایا من اگر صبح بلند شوم، باید 2 سانتیمتر قد کشیده باشم. یک جورهایی برای من این باور بود که قدبلند میشوم. آن زمان، هر وقت آقای حدادی و جابر روزبهانی را در تلویزیون میدیدم، آرزویم این بود که هم قد آنها شوم. همانطور که گفتم من تا سوم راهنمایی، میز جلوی کلاس مینشستم، اما اول دبیرستان یکهو قدم رسید به یک متر و 180 سانتیمتر. آن سال از طرف بهداشت آمدند و قدم را اندازه گرفتند و گفتند چه قد بلندی داری. سال بعد قدم شد یک متر و 194 سانتی متر و در سوم دبیرستان رسید به 2 متر و 11 سانتیمتر. 20 سالگی رسیدم به 2 متر و 20 سانتیمتر. یعنی طی چند سال این اتفاق افتاد و بعدش متوقف شد».
نشستن در خودرو
خیلی اذیتم میکند
«من هیچوقت دردسر خاصی به لحاظ قد بلند احساس نکردم؛ تنها چیزی که گاهی من را اذیت میکند، زمانی است که میخواهم در خودروهای معمولی و کوچک بنشینم. خیلی اذیت میشوم». از او درباره دردسرهای سوار تاکسی و اتوبوس شدن هم میپرسم که می گوید: «واقعیت این است که از 20 سالگی سوار اتوبوس نشدم؛ نه به دلیل این که سرم به سقف آن جا گیر می کند. چون خودم خودرو داشتم، به هیچ عنوان سوار اتوبوس نشدم که الان بخواهم برای شما از مشکلاتش بگویم.»
در 18 سالگی از 118، شماره هیئت بسکتبال را گرفتم
از «بوستانیان» میپرسم از چند سالگی وارد دنیای بسکتبال شده و چطور استعدادش در این رشته کشف شده است؟ او در پاسخ به این سوال میگوید: «در 18 سالگی به دلیل اینکه قدم بلند بود و همه به این مسئله اذعان داشتند که برو و پیگیر رشته بسکتبال باش، پیگیری کردم و یادم هست که اولین بار از 118، شماره هیئت بسکتبال استان را گرفتم. آن موقع تیمی بود به اسم بلندقامتان خراسان که من آن جا با آقای «مجید جلیلی» یکی از مربیهای ارزنده بسکتبال شهرمان آشنا شدم. بعد از تست دادن، ایشان من را پذیرفتند و پا به دنیای حرفهای بسکتبال گذاشتم. در 20 سالگی وارد اردوهای تیمملی شدم و تا امروز در لیگ بسکتبال کشورمان، 3 مدال قهرمانی و چند نایب قهرمانی کشوری را در کارنامهام ثبت کردم. این را هم اضافه کنم که در اردوهای تیم ملی با «داریوش شجاع» که مربی تیمهای پایه بود و زحمت بسیار زیادی برای من کشید، آشنا شدم و راهنماییهای او باعث شد من به بازیکن موفقتری در بسکتبال تبدیل شوم».
سرم از بس به همهجا خورده آببندی شده!
از او میپرسم که به طور مثال،وقتی در خانه خودشان یا دیگران راه میرود، سرش به لوستر نمیخورد یا وقتی می خواهد از در وارد خانه یا اتاق شود، برایش پیش آمده که سرش به دیوار بالای در کوبیده شود که میخندد و میگوید: «تا دلتان بخواهد، سرم به لوستر و بالای ورودی درها خورده است. البته اگر حواسم پرت باشد، این اتفاق میافتاد. الان هر جایی بروم، ناخودآگاه سرم را پایین میآورم و از کنارش رد میشوم، اما بارها سرم به ورودی درها خورده است. کلا به شما بگویم تا دلتان بخواهد سرم به جاهای مختلف خورده. به طور مثال،در خیابان داربست بوده، به آنجا هم خورده است، اما سرم دیگر آببندی شده است. درباره لوستر خانه خودم هم باید بگویم که آن را طوری گرفتم که ارتفاع کمی دارد و با آن مشکلی ندارم. در کل، اینکه بلند بودن قدم روی اعصابم باشد، این طور نبوده است».
در نوجوانی، نگاههای خیره مردم اذیتم میکرد
داشتن قد بلند یک سری دردسرها دارد. میخواهیم کمکم با او در این باره حرف بزنیم که میگوید: «بگذارید اینطور به این سوال شما پاسخ بدهم که من هیچوقت زندگی را سخت نگرفتم. موضوعی مانند قد بلند، اوایل که قدم یکهو رشد کرده بود و با نگاههای عجیب مردم مواجه می شدم، اذیتم میکرد و خجالت میکشیدم. آن موقع نوجوان بودم و این چیزها طبیعی بود. خیلی ذهنم درگیر این مسئله می شد و ناراحت میشدم، اما الان نه تنها آنطور نیستم، بلکه خیلی خوشحالم که قدم بلند است. احتمالا میدانید که فقط 2 درصد از افراد جهان قدشان بالای 2 متر و 10 سانتی متر است. این را هم بگویم که در دوران مدرسه چون هر روز همه همکلاسیهایم من را با همین قد بلند میدیدند، برای شان عادی و طبیعی شده بود و هیچوقت مشکل خاصی پیش نمیآمد و در دوران راهنمایی و دبیرستان واکنش منفی ندیدم».
خیلیها میپرسند که هوا آن بالا چطور است؟!
از او درباره رایجترین سوالات مردم بعد از دیدن یک مرد 220 سانتیمتری میپرسم که به این موارد اشاره میکند: «آقا چی خوردین که قدتون این قدر بلند شده؟ اون بالا هوا چطوره؟ آقا ما به بچهمون چی بدیم که بخوره و قدش بلند بشه؟ می شه یک دستی به سر بچهمون بکشین که قدش بلندتر بشه! این جملات از آن دست چیزهایی است که من هر روز با آنها دستوپنجه نرم میکنم. یک خاطره هم در همین باره برایتان تعریف کنم. یک روز در پارک بودم، دو پیرمرد بودند که داشتند قدم میزدند. یکی از آن ها وقتی من را دید، گفت ، پسرم آن بالا چه خبر است؟ گفتم، پدرجان، هیچ خبری نیست، همه خبرها آن پایین است. بعدش کلی خندیدند و رفتند».
تمیزکاری بالای کابینتها در خانه با من است!
از او میپرسم که آیا قد بلند باعث شده تا خانوادهاش بیخیال استفاده از نردبان و چهارپایه شوند و هر وقت وسیلهای را از طبقههای بالای کمد و کابینت میخواهند از او کمک بگیرند که میگوید: «بله، بهطور مثال همین امروز مادرم به من دستمال داد و گفت،مادرجان، همین بالای کابینتها را برای من تمیز کن. همیشه در خانه خودمان، اقوام و آشنایان هر وقت به چالشی بربخوریم که نیاز به قد بلند داشته باشد، اگر من آنجا باشم، میگویند احمدجان، قربان دستت، زحمت بکش و همان را از آن بالا بده».
99درصد مردم از دیدن من شوکه میشوند
هیبت «بوستانیان» به دلیل قد 220 سانتیمتریاش جوری است که آدم به محض دیدن او، دست و پای خودش را جمع میکند و یک جورهایی از او میترسد. از او میپرسم که نظر خودش در این باره چیست و آیا مردم در این باره چیزی به او گفتهاند که این طور بیان می کند: «99 درصد مردم زمانی که من را میبینند، بیشتر شوکه میشوند و برایشان جالب است. فکر نمیکنم بترسند، چون اگر در طی روز در شهر یا ادارات کار داشته باشم و در رفتوآمد باشم، حداقل 20 یا 30 عکس با مردم میگیرم که همیشه با خونگرمی از من استقبال میکنند و من هم بابت این موضوع خوشحال هستم. 99 درصد مواقع، مردم برای من و قدم احترام قائل بودند و برایم دعاهای خوب کردند. این چیزهایی است که من همیشه با آن مواجه شدم».
قد برای همسرم جزو ملاکهای ازدواج نبود
برسیم به مرحله ازدواج و اینکه خواستگاری رفتن با این قد بلند برای «بوستانیان» به طور قطع دردسرهای زیادی داشته است. درباره واکنش همسرش و خانواده او، وقتی برای اولین بار در جلسه خواستگاری با او روبه شدند، میپرسم که میگوید: «درباره قد بلند من، مردم همیشه بعد از دیدنم متعجب و شوکه میشوند که مطمئنم در بحث ازدواج هم همین شرایط بود. درباره ازدواج باید به شما بگویم که چون برای من، قد همسرم ملاک نبود و خانواده او هم برایشان این مورد در اولویت قرار نداشت، این ازدواج محقق شد. من هم بیشتر از این که بخواهم از نظر قدی با همسرم متناسب باشم، برایم تفاهم و افکارمان برای ساختن یک زندگی ایدهآل اهمیت داشت. شاید اگر دنبال یک همسر قد بلند بودم، خیلی دچار مشکلات میشدم».
مردم زیاد میپرسند که من قدبلندترم یا «بهرام افشاری»؟
بوستانیان در صفحه شخصیاش تصاویر زیادی در کنار چهرههای معروف دارد. او درباره واکنش آدمهای معروف بعد از دیدنش میگوید: «من تا به حال با بهرام افشاری دیداری نداشتم، ولی خیلی اوقات از من میپرسند که از آقای بهرام افشاری بلندتری یا کوتاهتر؟ این سوال همیشه برای مردم پیش میآید و زیاد مطرح می کنند. من تا حالا با رامبد جوان، مهران مدیری، نوید محمدزاده و ... دیدار داشتم. واکنش همهشان به قد بلند من اظهار تعجب بوده و البته عکسهای جالبی با همهشان گرفتم که در شبکههای اجتماعی پربازدید شد؛ به خصوص عکسم با خانم الناز حبیبی. این عکسها همیشه برای مردم جنبه سرگرمی و خنده داشته است».
یک استرالیایی و کانادایی فقط برای دیدن من به ایران آمدند
«درباره نگاههای مردم باید بگویم که من با این موضوع کنار آمدم. البته واکنش مردم هم نسبت به گذشته تغییر کرده و خیلی بهتر شده است». از او می خواهم که چند خاطره هم که به بلندقد بودنش ربط داشته باشد، برای ما بگوید: «درباره خاطراتم باید بگویم تا حالا دو نفر از مردم جهان، یک نفر از استرالیا که کارمند داروخانه بودو یک خانم از کانادا فقط برای این که با من عکس بگیرند و من را از نزدیک ببینند، به ایران سفر کردند و با من عکس یادگاری گرفتند و برگشتند. این موضوع برایم جالب بود که از کشور دور فقط برای عکس گرفتن، سفری 2 یا 3 روزه به ایران داشته باشند و بعد از گرفتن عکس برگردند. یکی از جالب ترین خاطرات هم این است که یک بار مامور راهنمایی و رانندگی جلوی من را بهخاطر تخلفی که کردم، گرفت. وقتی مدارک را از من گرفت، از خودرو پیاده شدم، به محض این که قد من را دید، انگار کلا ماجرای جریمه و این که چرا من را نگه داشته است، یادش رفت. این جا قد بلند به من کمک کرد و باعث شد که جریمه نشوم! در پایان امیدوارم هر جوانی هر استعدادی دارد، بتواند آن را شکوفا و به خوبی و خوشی از آن استفاده کند و باعث افتخار خود، خانواده، شهر و کشورش شود».
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
روایتی تاریخی درباره فرقه بهائیت و فعالیتهایش
جواد نوائیان رودسری- فرقهسازی بخشی از یک پروژه بزرگ استعماری است که از نیمه نخست قرن نوزدهم، مورد توجه همه دولتهای اروپایی قرار گرفت و به ویژه از آن، برای ایجاد تحولات و تغییرات دلخواهشان در سرزمینهای اسلامی بهره بردند. با این حال، معنای این گزاره تاریخی،آن نیست که ما شکل گرفتن تمام فرقهها و فعالیتهای آن ها را یکسره در دامن استعمارگران ببینیم و از نقش تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در فرصت دادن به چنین افکاری برای جلب نظر عمومی، چشم بپوشیم. واقعیت آن است که بستر شکلگیری فرقهها، به واسطه تحولاتی ایجاد می شد که به آن ها اشاره کردیم و استعمار، با شناسایی دقیق و موقعیتسنجی این جریانها، در راستای به کارگیری آن ها در تامین منافع و برنامههای بلندمدت خود، به حمایت از این فرقهها میپرداخت و حتی زمینهساز تغییرات بنیادی بعدی در آن ها میشد. درست مانند رفتاری که با بابیه، به عنوان یک فرقه انحرافی در ایرانِ دوره قاجار انجام دادند؛ اتفاقی که بعدها به تاسیس فرقه بهائیت انجامید و جریان کشداری را به وجود آورد که همچنان تبعات آن در قالبهای گوناگون سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ظاهر میشود و در ماجراهایی مانند «شبکه واردات لنز از رژیم صهیونیستی» و به تازگی، «شبکه احتکار دارو» خود را نشان میدهد.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

حلاجیان/ 21 مرداد بخشنامه وزارت صمت در خصوص واردات ماشینآلات معدنی به دستگاههای مربوط ابلاغ شد. در این بخشنامه به دلیل حمایت از تولید ماشینآلات معدنی در کشور و همچنین تداوم و رشد تولید در بخش معدن آمده است: به ازای خرید هر دستگاه رده معدنی از سازندگان داخلی اجازه واردات ماشینآلات تا پنج سال ساخت با تعداد مشابه خرید از داخل به واحدهای معدنی کشور صادر شود.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری ۱۱ اسفند امسال برگزار خواهد شد و این یعنی تکاپویی تازه در سیاست و رسانه کشور. پیش ثبت نام انتخابات، ۲۲ مرداد پایان یافت و اکنون مدارک متقاضیان در ستاد انتخابات کشور در حال بررسی است و اگر این مدارک نقصی نداشت به ثبت احوال، فراجا، دادستانی، وزارت خارجه، سازمان امور استخدامی، وزارت علوم و بهداشت، دانشگاه آزاد و مرکز مدیریت حوزه های علمیه ارسال میشود تا این اطلاعات و مدارک صحت سنجی شود. این دستگاهها باید در یک ماه پاسخ خود را برای صحت داشتن یا نداشتن این مدارک اعلام کنند. پیش ثبتنام از روز ۱۶ مرداد آغاز شد و در روز ۲۲ مرداد به پایان رسید. داوطلبان در این 7روز از ساعت ۸ تا ۱۸ فرصت داشتند به سامانهای که وزارت کشور معرفی کرده بود مراجعه و مدارک خود را بارگذاری کنند.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
یادداشت روز
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

ایمانی-مجتمع صنایع نظامی «البیت» در شمال تل آویو، حالا به نامی آشنا در رسانه ها تبدیل شده است. نه از آن جهت که بزرگ ترین تولید کننده تسلیحات در رژیم اسرائیل بوده، بلکه به دلیل انفجارهای چند باره ای که در آن رخ داده است.انفجار دوشنبه شب نیز آن قدر مهیب بود که نشود مانند قبل سانسور یا تحریف کرد. دیگر کسی باور نمی کرد که مقامات امنیتی اسرائیل ادعا کنند انفجار ساعت 1:20 (یا 1:40 بامداد) مربوط به انبار مواد شیمیایی است(!)انفجار در منطقه رامات هاشارون (۵ کیلومتری شمال تلآویو ) رخ داده بود. ادعا شد فقط سه نفر زخمی شده اند؛ اما ده ها آمبولانسی که به منطقه اعزام شدند، از تلفات گسترده خبر می دهند.یکی از شاهدان می گوید: «ناگهان نور بسیار شدیدی دیدیم که آسمان را مثل روز روشن کرد. یک چراغ زردرنگ و قارچ بزرگی از دود را از سمت رامات هاشارون دیدم. سه یا چهار ثانیه طول کشید. فکر کردم شاید یک موشک باشد.» «البیت سیستمز» (Elbit Systems)، شرکت هوافضا، صنایع جنگافزاری و فناوری اطلاعات اسرائیل است که طیف گستردهای از تجهیزات دفاعی و جنگافزاری شامل ارتباطات رادیویی، پهپاد، انواع رادارها، تجهیزات نیروی دریایی و سلاحهای کنترل از راهدور را تولید می کند و برخی شعب آن در آمریکا، انگلیس، ایتالیا، فرانسه، کلمبیا و برزیل مستقر است. البیت، قلب موشکی اسرائیل قلمداد می شود. انفجار اخیر ، چندمین انفجار در مجتمع های نظامی- صنعتی اسرائیل ظرف چهار ماه اخیر است. ۱۶ خرداد ۱۴۰۲ هم انفجاری در مرکز سامانه های زمینی البیت سیستمز در منطقه Ramat Hasharon رخ داد.آن زمان، منابع رسانه ای اسرائیل مدعی شدند که علت انفجار، ترکیدگی کپسول گاز و نشت آن بوده است! جروز الم پست هم نوشت که انفجار بر اثر فعل و انفعالات شیمیایی رخ داده است. به شکل سر بسته اعلام شد چندین نفر زخمی شده اند. همان روز یک گروه هکری اعلام کرده بود در حمله ای موفق به اخلال و هک سایت شرکت «اویگیلو»ی اسرائیل شده است. گزارش هایی نیز درباره هک سایت صنایع اسلحه سازی IWI اسرائیل منتشر شد.دو هفته بعد، یعنی اول اردیبهشت ، سایت عبری Hadashot Hamot از وقوع انفجار در صنایع جنگافزاری «البیت» خبر داد، اما گزارشی از تلفات انفجار منتشر نشد. رسانه ها همچنین اول تیر۱۴۰۲، از وقوع انفجار مهیب در یک انبار مواد شیمیایی متعلق به ارتش در هرتزلیا (شمال تلآویو) خبر دادند که در پی آن، حفرهای عمیق و دود سفید و قارچیشکل ایجاد شد.به این رویدادها می توان مواردی مانند انفجار در کارخانه صنایع نظامی «رافائل» در حیفا، انفجار درمجتمع صنایع موشکی «تومر» در منطقه «گوشدان»، انفجار در ایستگاه اتوبوس در قدس، انفجار در یک پایگاه نظامی در منطقه «میشور ادومیم» قدس و انفجار در مقر فرماندهی پادگان نظامیان اسرائیل در نزدیکی جنین را اضافه کرد.انفجارهای پشت سر هم در تاسیسات نظامی اسرائیل، همزمان با گسترش عملیات مقاومت در عمق سرزمین های اشغالی (تل آویو، جنین، قدس و...)، در حالی شدت پیدا کرده است که منابع صهیونیستی طی چند ماه اخیر، از بازداشت شماری از صهیونیست ها به اتهام فروش سلاح یا جاسوسی و فروش اطلاعات به مقاومت خبر داده اند.همزمان کانال اخبار سوریه نیز نوشت:در کمتر از یک ماه و نیم اخیر، ۲ انفجار در هرتزلیا، یک انفجار در کارخانههای رافائل و حالا این انفجار در تاسیسات رامات هاشارون رخ داده است. فقط در نظر بگیرید اگر یک انفجار فقط یک انفجار در تاسیسات ایران با هزاران کیلومتر مرز آبی و زمینی و هوایی که دهها کیلومتر نقطه کور و کمترین دیوارهای مرزی را دارد و پنجه در پنجه ده ها سرویس منطقهای و فرامنطقهای انداخته، رخ دهد تا چند هفته به حافظان امنیت، حمله میشود؟! حال تصور کنید مثلا در یک ماه و نیم گذشته، ما شاهد ۴ انفجار با این حجم از دود و حفره در پارچین، صنایع دفاع تهران و اصفهان بودیم به نظرتان در فضای مجازی چه غوغایی بر پا میشد؟!یا مثل همین در آتش سوختن جزیره مائویی در هاوایی آمریکا که یک شهر تاریخی و بزرگ در چند ساعت خاکستر شد و مردم برای نجات جان خود به وسط آبهای اقیانوس آرام میپریدند. اما ملاحظه کردید که در فضای رسانهای فارسی زبان بیگانه هیچ اشارهای به این آتش سوزی مهیب و خسارت سنگینی که به بار آورد، نشد.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

نبی شریفی- دو سال پیش، هنگامی که ناتو در حال بیرون بردن نیروهای خود از افغانستان بود، طالبان بدون مواجهه با مقاومت جدی نظامیان دولتی، پایتخت را تصرف کردند. در پی سقوط کابل که مقدمات آن با توافق آمریکا و طالبان در دوحه رقم خورده بود، اشرف غنی، رئیس جمهور وقت افغانستان با خیانت به ملت خود، از کشور گریخت و طالبان برای دومین بار در 3 دهه اخیر قدرت را در دست گرفت. دیوید پترائوس، ژنرال بازنشسته آمریکایی که زمانی نیروهای آن کشور را در افغانستان فرماندهی میکرد، در این باره به سی ان ان گفت: «ما به طالبان آن چه را میخواستند دادیم و از افغانستان خارج شدیم. تنها چیزی که در مقابل آن گرفتیم این بود که طالبان تعهد کردند در جریان خروج به ما حمله نکنند.» دوسال از این ماجرا گذشت و طالبان در همین زمینه، دیروز، سه شنبه 24 مردادماه، با لباس های نظامی، سلاح در دست و با پرچم های سیاه و سفید خود به خیابان ها آمدند و این روز را جشن گرفتند. در بیانیهای که دفتر سخنگوی طالبان اوایل دیروز منتشر کرد، از مردم خواسته شد تا «خداوند متعال را برای این پیروزی بزرگ شکر کنند». پیروزی یک اقلیت که سرنوشت یک ملت را تغییر داد. سرنوشتی همراه با رنج و ماتم. دوسال از تصاحب قدرت طالبان می گذرد و حتی یک کشور آن ها را به رسمیت نمی شناسد.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

پس از تایید اخبار غیررسمی درباره بازگشت رضا رشیدپور و محمدرضا گلزار به تلویزیون، جنجالها بر سر این موضوع بالا گرفت و محمدرضا شهبازی، مجری برنامه «پاورقی»، ویدئویی منتشر کرد و ضمن اعلام خداحافظی با برنامه «پاورقی» به دلیل بازگشت این دو چهره، واکنش تندی به تصمیم تلویزیون داشت. میدانیم که تلویزیون در یک سال گذشته به دلایل مختلف مانند شرایط جامعه، محدودیت استفاده از بعضی چهرهها و غیبت هنرمندان محبوب، با چالشهای فراوانی برای جذب مخاطب مواجه بوده و جای برنامههای مفرح و سرگرمکننده جذاب و البته عامهپسند در شبکههای مختلف خالی بوده است. رسانه ملی بنابر تصمیم مدیران یا توصیههای بیرونی، بار دیگر سراغ استفاده از چهرههایی رفته است که میتوانند تا حدی شانس پربیننده شدن برنامهها را بالا ببرند. هرچند که بالطبع این تصمیم مخالفانی دارد و واکنش تند عدهای مانند محمدرضا شهبازی و امثال او را برمیانگیزد، اما از طرفی هم یکی از ماموریتهای تلویزیون که از سوی رهبر انقلاب به پیمان جبلی رئیس صداوسیما محول شده بود، «پراکندن امید و نشاط» در جامعه است؛ ماموریتی که به سرانجام نرسیده است. به بهانه حواشی بازگشت گلزار و رشیدپور، با سه کارشناس و منتقد سینما، درباره این تصمیم گفتوگو کردیم.
جبار آذین، منتقد سینما، درباره علت این تصمیم و وضعیت تلویزیون توضیح میدهد: «آمدن آقای پیمان جبلی به رسانه ملی بر اساس یکسری انتظارات، دستورها و برنامهها انجام شده است. با توجه به صحبتهای مسئولان و مدیران تلویزیون، قرار است رسانه ملی در یک مسیر مشخص با برنامههای مشخص حرکت کند. قطع پخش تعدادی از برنامهها و تولید برنامههای جدیدتر همسو با نظرات و گرایشهای گروه جدید رسانه ملی، نمایانگر این است که قرار است در رسانه ملی اتفاقات زیادی بیفتد. اگر این اتفاقات همسو با نظر و فرهنگ و سلیقه جامعه باشد، میتواند قابل تامل باشد؛ اما از آنجا که تلویزیون سالهاست از نگاه و سلیقه مردم فاصله گرفته و سلیقه مدیران بر آن حاکم شده، تولیدات بیش از آن که نشات گرفته از نظر مردم باشد، حاصل تعامل مدیران این رسانه با افرادی است که مانند آنها میاندیشند و همه طیفهای مختلف فرهنگی و هنری در قالب قراردادی این گروه نمیگنجند.»
محمود گبرلو، مجری تلویزیون و منتقد سینما، در اظهارنظر کوتاهی درباره تصمیم صداوسیما برای استفاده دوباره از حضور محمدرضا گلزار و رضا رشیدپور میگوید: «معتقدم هرکسی که میتواند مخاطب ایرانی را شاد کند، حق دارد بیاید در تلویزیون کار کند و تلویزیون هم مخاطب خود را افزایش بدهد. طبیعتا رسانه ملی چارچوبهایی دارد و کسی نمیتواند خارج از این چارچوبها عمل کند، اما مدلها و سلیقهها متفاوت است. فردی مانند آقای رشیدپور با سلیقه و روش خودش مخاطب ایرانی را جذب میکند، یک نفر هم مانند آقای محمدرضا شهبازی. درمجموع هرچه مخاطب تلویزیون افزایش پیدا کند لذت میبرم، بهتر از این است که تماشاگر ایرانی، مخاطب شبکههای بیگانه و ماهواره شود.»
رضا درستکار، کارشناس و منتقد سینما، درباره علت تصمیم جدید تلویزیون از دیدگاه خودش، توضیح میدهد: «تلویزیون توانایی، ستارهها، کارشناسها، دانش و وسعت علمی خودش را از دست داده، تلویزیون تمام هزینههایی را که طی این سالها از طریق فرهنگ و منابع عمومی مملکت برای رضا رشیدپور، گلزار و هر فرد دیگری کرده بود، دور ریخته است. اینجا کشور ایران، کشور اقوام و فرهنگهای مختلف است؛ همه باید با هم تعامل داشته باشند. افرادی مانند محمدرضا گلزار هم باید حضور داشته باشند و به افراد فرصت داده شود.» این منتقد در ادامه نیز با اشاره به تاثیر مثبت بازگشت چهرههایی مانند گلزار و رشیدپور و جذب مخاطب میگوید: «شما تصمیم درست بگیرید، گذشت مردم زیاد است، چرا برنگردند؟»
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دیدگاه شما | 1 نظر
استاندار قم با حکم احمد وحیدی معاون سیاسی وزارت کشور شد
توکلی-احمد وحیدی طی حکمی«سید محمد تقی شاهچراغی» استاندار قم را به عنوان معاون سیاسی وزیر کشور و رئیس ستاد انتخابات منصوب کرد. انتصابی که به فاصله کمی از خبر تغییر شبانه محمدرضا غلامرضا معاون سیاسی سابق وزارت کشور انجام شد. سیدمحمدتقی شاهچراغی فرزند آیتا... سیدمحمد شاهچراغی (نماینده امام و رهبری از ابتدای انقلاب تا سال ۱۴۰۰ در استان سمنان) است. وی پسر عموی شهید سیدحسن شاهچراغی نماینده دوره های اول و دوم مجلس شورای اسلامی است. به گزارش فارس، وی از ابتدای دفاع مقدس در مسئولیتهای فرمانده گردان و تیپ حضور داشت و بعد از دفاع مقدس نیز تجربه فرماندهی سپاه استانی در ۶ استان سمنان، گلستان، مرکزی، مازندران، تهران و قم را دارد. شاهچراغی در آبان سال ۱۴۰۰ با نظر علما و برخی از مراجع با توجه به خدمات شایسته و کارآمدی در سپاه قم به عنوان استاندار مطرح شد و با موافقت دولت از آن زمان تاکنون به مدت ۲ سال سکان استانداری قم را به عهده داشت.معاون سیاسی وزارت کشور، مسئولیت ریاست ستاد انتخابات کشور و برگزاری انتخابات مجلس دوازدهم در اسفند امسال را نیز بر عهده خواهد داشت. با این حال، برخی از نمایندگان از این اقدام وزارت کشور استقبال کردند و برخی نیز آن را نادرست خواندند. علاوه براین ها برخی سایت ها و مطبوعات این اقدام وزیر کشور را زیر ذره بین تحلیل های سیاسی خود بردند و این تغییر و تحولات در ساختمان خیابان فاطمی را از زوایای گوناگون بررسی کردند. به عنوان نمونه در حالی که نمایندگانی نظیر بیاتی، حیدری و رحیمی جهان آبادی در گفت و گوهای جداگانه ای از این اقدام دولت استقبال کردند، برخی دیگر از نمایندگان از جمله نیک بین، تغییر معاون سیاسی وزیرکشور را کار اشتباهی دانستند. فرهیختگان نیز در گزارشی با تاکید براین که «مسائل مهمتری برای پیگیری توسط مجلس وجود دارد»، در انتقاد از رفتار نمایندگان نوشت: «این حجم از واکنش منفی و تلاش برای لغو بخشنامه و برکناری غلامرضا، به هیچوجه متناسب با اهمیت و بزرگی این مسئله نبود. در شرایط فعلی کشور مسائل به غایت مهمتری وجود دارند که شایسته بود نمایندگان مجلس حتی درصدی از اهتمامی راکه برای برکناری غلامرضا داشتند، برای حل این مسائل صرف میکردند. فرهیختگان در بخش دیگری از گزارش خود به انتقاد از عملکرد دولت در این زمینه و برکناری غلامرضا پرداخته و نوشته است: «اگر مسئله تنها این بخشنامه بوده که اکثر بندهای موثر آن ملغی شده بودند، پس چه نیازی به برکناری نفر اول ستاد انتخابات کشور آن هم تنها چند ماه مانده به اسفند وجود داشت.»
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گزارش میدانی خراسان از زندان تعطیل شده رجایی شهر کرج
محمد زاهدی – همیشه تعطیل شدن یک زندان می تواند خبر خوبی برای جامعه باشد، چه این زندان به دلیل نداشتن زندانی تعطیل شده باشد و چه برای رفاه مردم منطقه و حتی رفع مشکلات خانوادههای زندانیان بسته شود، در هر صورت می تواند پدیده امیدبخشی به شمار آید. حالا ما برای بازدید از یک زندان بزرگ 60 هکتاری (600 هزار مترمربع) با بیش از هزار زندانی به کرج می رویم تا ببینیم فرایند تعطیلی زندان معروف رجایی شهر به چه صورت انجام شده و وضعیت این زندان الان چگونه است. پس از یک ساعت از مرکز تهران در جمع گروهی 80 نفره از خبرنگاران و تصویربرداران رسانه های مختلف به محل زندان رجایی شهر در منطقه ای به همین نام در کرج رسیدیم، منطقهای که از ظاهرش پیداست وضعیت مناسبی دارد و زندان همچون وصله ای نچسب در میان این منطقه کاملا مسکونی چهره بدی ایجاد کرده است.
اما داستان تعطیلی زندان قدیمی رجایی شهر به 17 فروردین 1402 برمیگردد. زمانی که حجتالاسلام والمسلمین محسنی اژهای در ادامه سفرهای استانی خود به شهر کرج مرکز استان البرز رفت و در آنجا با انبوهی از شکایتها و اعتراضهای مردمی بابت وجود زندان رجایی شهر که زمانی خارج از بافت مسکونی ساخته شده بود و حالا در میان خانه های مردم، صورت زشتی به محل داده است، روبهرو شد و در همان سفر دستور داد زندانیان و تجهیزات زندان به سرعت به زندانهای دیگر منتقل شوند. پس از این دستور بود که در اقدامی کم نظیر در کشور ما این دستور مهم اما پرزحمت و سخت ظرف کمتر از 4 ماه عملیاتی شد و در 13 مرداد آخرین زندانی نیز رجایی شهر را به مقصد زندان قزل حصار ترک کرد تا روز شنبه 21 مرداد که ما برای بازدید قدم به این محل گذاشتیم، دیگر نه از زندانی خبری باشد و نه از وسایل و امکاناتی که داشتند.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
جدال پسر 16 ساله با مرگ!
سیدخلیل سجادپور- نوجوان 16 ساله تبعه خارجی که به دلیل کینه و اختلافات قدیمی، هدف ضربات وحشیانه میلگردهای آهنین بستگانش قرار گرفته بود در حالی راهی بیمارستان شد که اکنون به دلیل صدمات هولناک، با مرگ در جدال است.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، حدود ساعت 12 ظهر بیست و دوم تیر، نوجوان 16 ساله ای موتورسیکلت اش را به دلیل نقص فنی به تعمیرگاه موتورسیکلت در شهرک حجت مشهد برد. هنوز نوجوان مذکور روی سنگ فرش پیاده رو نشسته و مشغول بررسی نقص روی چرخ عقب بود که ناگهان 3 جوان خشن در حالی که میلگردهای آهنی بلند و چاقو در دست داشتند از آن سوی خیابان به طرف تعمیرگاه هجوم آوردند. آنان با ایجاد رعب و وحشت در محل، ابتدا ضربه محکمی را از پشت به سر نوجوان کوبیدند و سپس بی رحمانه پیکر او را هدف ضربات وحشیانه و مهلک میلگرد قرار دادند. در همین حال یکی از مهاجمان با چاقو رهگذران و تعمیرکار موتورسیکلت را تهدید می کرد که کسی جرئت کمک به نوجوان را نداشته باشد. ضربه وحشتناکی که به سر نوجوان اصابت کرد موجب بیهوشی او شد ولی دو جوان میلگرد به دست او را رها نکردند و به نوبت چنان او را زیر ضربات میله آهنی گرفته بودند که هیچ کس حتی جرئت فریاد هم نداشت. در همین هنگام یکی از مهاجمان، پای نوجوان را که نقش بر زمین شده بود بالا برد و مهاجم ترسناک دیگر ضربات میلگرد را طوری بر استخوان بین زانو و مچ پای او می زد که هیچ کس را یارای دیدن این صحنه دلخراش نبود!
تعمیرکار موتورسیکلت هم از ترس فقط نظاره گر اوباش خطرناکی بود که به تعمیرگاهش هجوم برده بودند. طولی نکشید که مهاجمان پس از وارد آوردن بیش از 20 ضربه دلخراش به پاها و سر نوجوان 16 ساله ، خسته شدند و از محل گریختند. دقایقی بعد با تماس اهالی خیابان شهید درودی، امدادگران اورژانس از راه رسیدند و پیکر نیمه جان نوجوان را به مرکز درمانی انتقال دادند.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است، از سوی دیگر با ورود نیروهای انتظامی به این ماجرای تکان دهنده، تحقیقات برای شناسایی عاملان ضرب و جرح وحشیانه این نوجوان درحالی آغاز شد که با دستور صریح سرهنگ احمد نگهبان (رئیس پلیس مشهد) گروهی از نیروهای پلیس اطلاعات و امنیت عمومی مشهد، ماموریت یافتند تا به واکاوی این حادثه دردناک بپردازند. به همین دلیل گروه تخصصی نیروهای انتظامی در اولین مرحله از اقدامات پلیسی به بازبینی دوربین های مدار بسته پرداختند و بلافاصله مهاجمان را شناسایی کردند چرا که بررسی های مقدماتی نشان داد که مهاجمان خطرناک تبعه خارجی از بستگان جوان مصدوم هستند. با آن که نوجوان 16 ساله در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان با مرگ در جدال بود، نیروهای انتظامی با هدایت های مستقیم فرمانده انتظامی مشهد، رصدهای اطلاعاتی را برای شناسایی مخفیگاه مهاجمان مخوف آغاز کردند اما آن ها هر بار مخفیگاه خود را تغییر می دادند. از سوی دیگر مشخص شد که مهاجمان شرور دارای سوابق متعدد کیفری به جرم نزاع و درگیری هستند بنابراین شیوه عملیات عوض شد و نیروهای پلیس اطلاعات و امنیت عمومی موفق شدند آنان را در یکی از روستاهای اطراف مشهد شناسایی کنند. بدین ترتیب عملیات دستگیری با کسب مجوزهای قضایی وارد مرحله جدیدی شد و 3 مهاجم مذکور در یک عملیات ضربتی و هماهنگ شبانه درحالی به دام افتادند که تعدادی قمه، چاقو و چماق نیز از مخفیگاه آنان کشف و ضبط شد.
مهاجمان خطرناک که به مقر انتظامی انتقال یافته بودند در بازجویی ها مدعی شدند نوجوان 16 ساله تبعه خارجی یکی از آن ها را قبلا با ضربه چاقو مجروح کرده بود و از طرف دیگر نیز آن ها به دلیل قتل یکی از بستگانشان در افغانستان، با یکدیگر اختلاف و کینه قبلی داشتند که بارها با هم درگیر شده اند. متهمان همچنین اعتراف کردند به دلیل انتقام از نوجوان مذکور، چند روز در تعقیب وی بودند تا این که متوجه شده اند او برای تعمیر موتورسیکلت خودش به تعمیرگاه رفته است.
بنابر گزارش روزنامه خراسان، فرمانده انتظامی مشهد با تایید این ماجرای تکان دهنده، گفت: برخورد با مخلان نظم و امنیت و افراد شرور مطالبه مردم است و پلیس در این باره هیچ مماشاتی نخواهد کرد. سرهنگ احمد نگهبان با تاکید بر معرفی متهمان به مراجع قضایی افزود: جرایمی که موجب احساس ناامنی در جامعه یا ایجاد رعب و وحشت شود، با قاطعیت و به کارگیری همه امکانات و ظرفیت های انتظامی پیگیری می شود و اجازه نمی دهیم عده ای از اوباش و گردن کشان از هر قشر و دسته ای که باشند، امنیت و آسایش مردم را به خطر اندازند.
وی همچنین به مخلان امنیت توصیه کرد: دست از اوباشگری بردارند و به مسیر درست و قانونی بازگردند در غیر این صورت مجازات های سختی انتظار آن ها را می کشد.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

محمد حقگو- ماحصل همه خبرها و گزارش هایی که در دهه گذشته گاهی با شعف خاصی در رسانه ها درباره تولید خودروهای برقی یا هیبریدی در کشور منتشر می شد، تاکنون تقریباً هیچ بوده است! گویی که به سان بسیاری دیگر از موضوعات توسعه تا مسئله ای به معضل یا حتی بالاتر بحران تبدیل نشود، در محدوده دید سیاست گذاران قرار نمی گیرد. با این حال و با آشکار شدن آمار نجومی مصرف بنزین کشور در سال های آینده، به نظر می رسد وزارت صمت قصد دارد واقعاً فرمان صنعت خودرو را به سمت تولید خودروهایی ورای گیربکس اتومات و تنفس توربوشارژ و ... بگرداند. در این باره، وزیر صمت ضمن تاکید بر سرعت بالای مصرف انرژی در کشور و مشکلاتی که در آینده نزدیک در تامین آن ایجاد خواهد شد، وضعیت صنعت خودرو را حرکت به سوی بن بست اساسی توصیف کرد و از تلاش و برنامهریزی وزارت صمت برای توسعه برقیسازی خودروها خبر داد.
ارسال دیدگاه
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
.jpg)













